جدول جو
جدول جو

معنی هم پهلویی - جستجوی لغت در جدول جو

هم پهلویی(هََ پَ)
هم پهلو شدن. همراه رفتن. همراهی. گویا به معنی همراه شدن برای محافظت:
چو بر بارگی کامرانیش داد
به هم پهلویی پهلوانیش داد.
نظامی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از هم پهلو
تصویر هم پهلو
پهلوبه پهلو، در کنار هم، کنایه از قرین
فرهنگ فارسی عمید
(یَ / یِ پَ)
لجاج. لجاجت. عناد. (یادداشت مؤلف). سماجت. یکدندگی. استبداد برأی، یک رنگی. یک رویی. مقابل دوپهلویی. و رجوع به یک پهلو شود
لغت نامه دهخدا
قرین نظیر، مجاور کنار: وهم آنجایگاه هم پهلوی هارون الرشید دفن کردند، همپایه
فرهنگ لغت هوشیار